6

کوچولوی من حالت چطوره ؟

فدات بشم من که نبضتو حس میکنم .سمت راست دلمی عزیزکم به هر کی میگم باورش نمیشه میگه الان خیلی کوچیکه تو چطور حس میکنی؟ اما هر چی هم توضیح بدم فایده نداره طرف باید خودش حس کنه تا بفهمه چی میگم .

بالاخره رفتم دکتر عزیزکم 6 ساعت نشستم تا نوبتم بشه همه جام درد گرفته بود دیگه اما عوضش بابایی اخراش اومد و با هم رفتیم داخل و خانم دکتر برام ازمایش کامل نوشت و برای 23و 24 فروردینم سونو و ازمایش غربالگری .

دیروز (24 اسفند) منو بابایی رفتیم و مامانی ازمایش داد واااااااااای 8تا لوله ازم خون گرفتن حالم بد شد  و افت فشار داشتم اما اون لحظه فقط تو بودی و بخاطر تو بود که سعی کردم اروم بشم و واقعا داشتم غش میکردم سرم گیج میرفت رفتم خوابیدم رو تخت ازمایشگاه بابایی برام ابمیوه اورد خوردم کمی بهتر شدم بعدشم برگشتیم خونه . مامان جون( مامان خودم) خونمون بود صبحانه اورد خوردیم و با بابایی و شما 1 چرتکی زدیم و بعدشم ناهار خوردیم و شبم خالی بابایی و دخترش و عمو محمد مهمونمون بودن .

خوشگل من بی صبرانه منتظرم بفهمم چی هستی  که برم برات خرید کنم .

دلم میخواد برم برات 1 عالمه چیزای خوشگل و کوچولو بخرم

خوشگل من

امروز دختر عموی من زایمان کرد 1 پسر

6-7 ماه از شما بزرگتر میشه

عاشقتم کوچولوی من