26 اردیبهشت
سلام عشق مامان
وروجکم چطوری ؟چه خبره عشقم امروز اینقددددددددر تکون خوردی؟ پریشب نصفه شب بود داشتم کتاب میخوندم هی وول زدی هی تکون خوردی خندم گرفته بود خخخخخخخخخخ تمونات دیگه واضح شده اولاش خنده دار بود و عجیب واقعا حس قشنگیه که حتما باید تجربش کنی وگرنه نمیفهمی چیه هر چقدرم بقیه تعریف کنن بازم قابل لمس نیست
دیروز خونه دایی بودیم فلافل درست کرد خوردیم خیلی حال داد
امروز بابایی رفت برامون 1 جوجه طُرقه خریده اینقده نازه دهنشو باز میکنه این هوااااااااااااااااا
بابایی هم هی دون میذاره تو دهنش
گوشتو بیار جلووووووووووو اما من ازش میترسم نه که بترسما دوستش دارم اما چندشم بشه دست بزنم یا حتی غذا بدم بهش کلا دست به حیوانات نمیزنم .
1 عکس ازنت برات میذارم ببینی دهنش چقدر باز میشه
اما جثه اش بزرگتره
خلاصه به بابات گفتم من بهش غذا نمیدم میترسم خفه بشه قراره بابات روزا ببرش مغازه شبا بیارش
اسم هم نداره جوجه صداش میکنیم
راستی امشب مامان بزرگت اینا اینجا بودن شام
مامان منم رفته مشهدددددددددد
منتظر جواب ازمایشم که برم دکتر .بهشم بگم برام سونو بنویسه ببینم بالاخره دختری یا پسر؟